پیمان غفاری پور

۲۴
آذر
۹۵

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من

بغضــی میان حنجره جا مانده بود و من

با آن همـــه غریو و غـــرور پلنگی ام

یک دره انعکاس صدا مانده بود و من

بر خانه ای که آینه حسی سه گانه داشت

ابلیس مانده بــود و خـــدا مانده بـــود و من

هم آب توبه بود در آن خانه هم شراب

اخلاص در کنـــــار ریا مانـــده بود و من

ابلیس با خدا به تفاهم نمــی رسید

تردیدها و دغدغه ها مانده بود و من

تـــا شیــــشه مشبک پرهیـــــز بشکند

سنگی در آستین خطا مانده بود و من

می رفت دل به سمت وسوسه اما هنوز هم

یک پــــــرده از حریـــــر حیـــــا مانده بود و من

فردا کــه آن برهنه معصوم رفته بود

ابلیس با هزار چرا مانده بود و من

  • peyman
۲۹
بهمن
۹۴

روح ما را حق ز سویی می کشد شیطان ز سویی

عقل روشن بین ز یک سو نفس نا فرمان ز سویی

در هجوم زندگانی می برد ما را چو موجی

حالت عصیان ز سویی قدرت ایمان ز سویی

کشتی بی بادبان آدمی را می رباید

جذبه ی ساحل ز سویی حمله طوفان ز سویی

در کویر آفرینش مرد و زن را می کشاند

رحمت یزدان ز یک سو غفلت انسان ز سویی

نورباران می کند شب های مردان خدا را

مشعل عرفان ز سویی طلعت رحمان ز سویی

در سکوت خلوت شب عالمی داریم با هم

من ز سویی دل ز سویی دیده ی گریان ز سویی

بزم خوبان جهان بی شعر من گرمی نیابد

دفترم را می کشاند این ز سویی آن ز سوی

 

محمود اکبری

  • peyman
۰۱
ارديبهشت
۹۳

  • peyman
۲۳
آذر
۹۲

هدف نوشتن یک ماشین حساب بدون استفاده از کد های جاوا اسکریپت و فقط با استفاده از php و css و html

  • peyman
۰۶
مهر
۹۲

اولی که خودمم

 

دومی هم دختر خالمه(عکس با کیفیت بیشتر)

 

 

 

  • peyman
۰۶
مهر
۹۲

  • peyman